صهیونیسم

: چهار شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ :

نامه ای برا ی ریحانه ...


محمد مسيح مهدوي

بسم الله الرحمن الرحيم
بگذار از اول بگويم چه اتفاقي افتاد، ابتدا وبلاگ "عقايد يک خداي رمانتيک" که يک کمونيست لائيک است و قبلا به من هم گير داده، درباره ي مطلب تو يک مطلب نوشت :

http://qolang.blogspot.com/2006/04/blog-post_03.html

و بعد حسين درخشان (i.hoder.com) به آن لينک داد، که شرح حسين درخشان را هم قبل بهت گفته ام، سپس نازلي کاموري که براي تو کامنت هم گذاشته درباره ي توي يک مطلب نوشت،

http://sibiltala.blogspot.com/2006/04/blog-post_03.html

نازلي کاموري يک زن خراب و نامسلمان است که از مکالمات در کامنت هايش در وبلاگش بدون خواندن بقيه مطالبش هم به اين پي خواهي برد، او نوشته هاي مستهجن و خلاف عفت زيادي مي نويسد، اون يک فمنيست تندرو است!، از خواص فمنيست هاي تندرو اين را داشته باش که پورنو گرافي(سکسي نويسي) به نفع زنان را جايز مي دانند، و به قول خودت بسوي گند مي روند!، وبعد وبلاگ سيبستان اين مطلب را اشاعه داد؛ البته سيبستان هميشه يک عملکرد عقلايي و ميانه رو دارد، ولي با اين حال بنياني با عملکر استشهادي ات مخالف است!

http://sibestaan.malakut.org/archives/2006/04/post_496.shtm

و در ضمن سیما شاخساری نیز می نویسد :

http://farangeopolis.blogspot.com/2006/04/blog-post_03.html

***
بايد توجه داشت که فمنيسم، مارکسيسم، پلوراليسم و همه و همه اين ايسم ها بر اساس نيازهايي بوجود آمده اند اما بايد در نظر داشت که اين نياز ها بر اساس زمان و مکان و موقعيت پيدايش آن ها بوده است! براي مثال پلوراليسم به دليل عدم آشتي علم و دين مسيحت بوجود آمد يا پروتستانتيسم براي خلاصي از قسمت هاي منحرف و آزاردهنده ي کليساي کاتوليک! که البته خودش مبدا انحرافاتي بس بزرگتر شد، مخصوصا اين که تحت تاثير عقائد عبرانيست!، و البته فمنيسم بر عکس تمام ايسم هاي ديگر که پشت شان ايدئولوژِي اي بوده است بر اساس يک عقده بنا شده است! و براي هميسن است که فمنيست ها در عملکردشان تکليفشان مفبوم نيست و کلي با هم اختلاف نظر داند!
با تمام اين شرح ها، اگر ما اسلام را ديني کامل بدانيم بايد توانايي جواب دادن به هر نياز و سوالي در هر زمان و مکاني را داشته باشد، و دقيقا به همين دليل است که اسلام هيچ وقت با پروتستانتيسم مواجه نشد يا هيچ وقت به پلوراليسم نياز پيدا نکرد و مطرح شدن دوباره ي آن به دلائل سياسي است نه بحث هاي انديشه! با تجه به اين نکته اگر در آن زمان که زنان کارگر جنبش فمنيسم را بوجود آوردند اسلام در آن جا حاکم بود هيچ وقت همچين جنبشي بوجود نمي آمد، همان طوري که هيچ وقت در دنياي اسلام بوجود نيامد!
با اين توصيفات اسلام يقينا براي نيازهاي زنان، حقوقشان و ... بر اساس هر زمان و مکاني جواب دارد که هيچ وقت اين جواب ها چون بر اساس زمان و مکان خوشان بوده اند با همديگر منافات نخواهند داشت! يعني دقيقا همان کاري که تو در مطلب "يک بغل آزادي" سعي در پيدا کردن يک جواب از درون منابع اسلامي + "عقل" (که از منابع فقه شيعي است) کرده اي!
فمنيستم اسلامي،
عبارتي است که بعضي فمنيست ها به خود مي گويند و اين جماعت سعي دارند اين برچسب را بر تو هم بزنن؛ اين برچسب شباهت بسيار زيادي به عباراتي همچون "ليبرال مسلمان"، " مارکسيست مسلمان" و ... دارد که در بين حزب اللهي ها به کلاژ هاي شيطاني با اسلام معروفند، در اين حالت فمنيسم اوليت اول را مي يابد و در واقع اسلامشان را با فمنيسم اشان مي سنجند! يعني دقيقا همان بلايي که سکولاريسم و پلوراليسم مي خواهند سر اسلام بياورند، حال من و تو قرار بر اين است که اسلام برايمان راه را روشن کند يا ما اسلام را آن طور که مي خواهيم باز توليد کنيم؟! اگر دومي است اصلا داشتن يک ايمان مذهبي که از سوي خدا باشد چه معنايي مي دهد؟!، فاش مي گويم که به ايمان الهي کساني که سعي مي کنند اسلام را در چارچوب تمايلاتشان بچپانند شک دارم!
مسئله کاملا روشن است،
ما يا به کامل بودن دين اسلام معتقديم پس همه چه سرباز، چه استشهادي، چه در مقام مادر، چه در مقام پدر، چه دانشمند، چه روحاني همه و همه مسلمانيم و يک مسير واحد را مي رويم و از هر نوع تبصره اي براي دين همچون سکولاريسم، ليبراليسم، پلوراليسم، فمنيسم و غيره و غيره پاک هستيم و تبري مي جوييم؛
و يا اين که اين تبصره ها را مي پذيريم، پس علنا به کامل نبودن دين اسلام اعتراف کرده ايم! ...
حال تو براي يک دين ناقص حاضري شهيد بشوي؟! من که حاضر نيستم!
و آمّا ... فمنيست هاي ايراني
فمنيسم همانطور که گفتم از يک طبقه ي فرودست و مظلوم برخاست و طي يک فرايند چند ده ساله موجب وضع حاضر جهان غرب چه خوب و چه بد شده است. ولي حالا دخترکان جيغ جيغوي فمنيست ما يک سري ژيگول بالا شهري هستند که اوج فکرشان حق طلاقشان است که اگر يک وقت در تخت خواب با همسر تيتيششان حال نکردند فردايش از حق طلاق استفاده کنند يا حق سقط جنين که از نظر اسلام حکم قتل را دارد را بگيرند تا بي بند و باريشان راحتتر باشد! و ... و با اين احوال توقع دارند که زن فقير سيستاني ازشان حمايت کنند در حالي که عمرا هيچ وقت حاضر نمي شوند براي تدريس و سواد آموري به بشاگرد بروند، اين جماعتي که سنگين تر از قاشق چاي خوريشان بلند نکرده اند و جلوتر از نوک دماغشان را نمي بينند و اوج خواسته هايشان در همان لذت جويي هايشان خلاصه مي شود و آدم هايي که دغدغه ي حکم شرعي لباس الوان انقدر مشغولشان کرده است که هيچ وقت دغدغه ي کشته شدن کودکان و زنان فلسطيني را ندارند! هيچ وقت فکر نمي کنند با کشته شدن آن جوان لبناني چه بلايي سر همسر جوانش خواهد آمد! اين ها جز يک سري بازيچه ي سياسي براي ايجاد بي بند و باري نيستند! وگرنه مشکل زن ايراني آيا واقعا نوع پوشش است يا اين فقط مشکل اين دختران مرفه بي درد يا دختران مست شده(از تفکرات پوچ تا بسپمسائلي که گفتم فکر نکنند) است؟!
آيا سعي کرده اند فقط براي يک بار به عشيره اي در خوزستان سربزنند يا به يک ايل لر بروند؟! اين ها چقدر زلزله ي لرستان برايشان دغدغه بود؟! امثال اين ها ترس جنگ نه ترس کودکان ايراني بلکه بلايي است که بر سر کارخانه ي پاپاجانشان مي آيد(کنايه به امشاسپندان!)!!، آيا تا بحال در وسط جگ در يک بيمارستان صحرايي بسر برده اند؟! آيا انقدر که خودشان را براي انجام قتل -سقط جنين- مشغول مي کنند براي جنگ عراق و کشته شدن کادکان در آن اهميت قائل بوده اند؟!
اينها تنها يک سري بازيچه ي سياستمداران استکبار هستند! يک سري مست ...
اينها چه مي فهمند از انگيزه ي عرفاني و عاشقانه ي من و تو از شهادت؟! ...
8 مارس ...
به اين فکر کن رونق بيشتر 8 مارس که يک روز با پيش زمينه ي فمنيستي است به قوي شدن کدام عقيده مي انجامد؟! ما داريم کدام ايدئولوژِ را تبليغ مي کنيم؟! اگر ما اسلام را ديني کامل مي دانيم و فاطمه ي زهرا (س) را تبلور متعالي و کامل يک بانوي مسلمان، آيا حال بايد روز زن اسلامي را باشکوه تر برگزار کنيم و به چهره ي واقعي اسلامي نزديک تر کنيم و از حقوق زن مسلمان دفاع کنيم يا اينکه به ريشه دار شدن روز زن غربي که "فمنيست هاي ايراني" براي گسترش آن دارند خودشان را مي کشند؟!
اگر بداني عمده فعاليت اين جماعت براي اعدام نشدن فاحشه هاست آيا از انتصابت به آن ها شرم نمي کني؟!
مومن ...
هر چي مي کشم از دست اين اميرخاني است اين هم آخريش ... اين "نگنجيدن مون در چارچوب" عجب دردسري شده است ها!
در ضمن مطلب "يک بغل آزادي" بجز روز زن قانع کننده بود!